احمد مطر

احمد مطر (متولد: ۱۹۵۶ روستای التنومه
اطراف شهر بصره عراق) از شاعران مشهور عراقی است و به خاطر شعرهای بسیار
گزنده و طنز آمیز خویش در مورد سران عرب، مشهور میباشد.
محل زندگی لندن از سال ۱۹۸۶
در بحبوحه کسادی بازار شعر در جهان عرب
و در دهمین نمایشگاه کتاب کویت که در اواخر سال 1984 برگزار گردید، کتابی
کوچک، آفریننده یک شگفتی بزرگ شد.نام این کتاب لافتات و شاعر آن، احمد
مطر شاعر جوان و خانه به دوش عراقی بود.در این نمایشگاه بیش از دو هزار
نسخه از کتاب لافتات به فروش رفت و این رقم در جهان عرب، یک رقم بیسابقه
است.رقمی که حتی کتابهای نزار قبانی-که به تعبیری شاعر پرخوانندهترین
اشعار عرب است-نتوانسته در یک نمایشگاه به آن دست بیابد.
این رکود بیسابقه، برای ناشر، سود سرشار، برای خواننده عرب شگفتی و اعجاب و برای شخص شاعر، تبعید از کویت را به همراه داشت.
لافتات(
پلاکاردها)مجموعه اشعار کوتاهی است که شاعر، آنها را قبلا به صورت روزانه
در روزنامه کویتی «القبس»به چاپ رسانده بود.چند سال بعد، این کتاب در
لندن به چاپ دوم رسید و به فاصلهای اندک، جلد دوم آن نیز منتشر
گردید.اکنون نام احمد مطر به یمن این دو مجموعه پلاکارد در تمامی محافل
ادبی عرب بر سر زبان اهل فن افتاده و او را به عنوان یک شاعر سیاسی درجه
اول در سطح ممالک عربی زبان به شعر دوستان، شناسانده است.
و
ما، در این مقام، پیش از آنکه وارد مرحله تورق جلد اول و دوم لافتات
بشویم، اشارهای به وجه تسمیه این اشعار به پلاکاردها را، خالی از فایده
نمیدانیم.براستی چرا احمد مطر این نام را برای شعرهای خود برگزیده
است؟بیشک از نظرگاه ظاهری، کوتاه بودن این اشعار و کوتاه بودن مضامین
پلاکاردی در جهان سیاست، مورد عنایت شاعر بوده است، اما از نظرگاه باطنی،
وجوه دیگری را نیز برای این نامگذاری میتوان برشمرد.«شاکرالنابلسی»در
کتاب خود با عنوان قرص نانی از آتش و گندم-که به بررسی آثار ده شاعر جوان و
مطرح عرب و از جمله احمد مطر اختصاص دارد-در این زمینه مینویسد:«من شخصا
این اسم را دوست دارم، اگر چه برای بعضی این اسم، بعدی سیاسی-تجاری را
تداعی میکند.به نظر من احمد مطر به دو دلیل این نام را برای کتاب اشعار
خویش برگزیده است.نخست اینکه این دیوان و محتوای آن از«الف»تا«ی»سیاسی
است.پلاکارد در جهان سیاست عرب معانی مثبت و منفی فراوان دارد... و همان
گونه که میدانیم در جهان عرب، هیچ سیاستی بدون پلاکارد، و هیچ پلاکاردی
بدون سیاست نیست.و دیگر اینکه شاعر خواسته است با این«پلاکاردها»جوابی
داده باشد به پلاکاردهای سیاسی عرب که هر روز با زبان و رنگ و حجم وآرایشی
جدید در گوشهای از سرزمین اعراب، بالامیرود. گویی شاعر میخواهد به
سیاسیون عرب بگوید:این پلاکاردهای من و آن هم پلاکاردهای شما.و در این
میان برخواننده است که انتخاب کند» 2
احمد
مطر، خود این پلاکاردها را حاوی افکار انفجاری میداند.او در پاسخ یکی از
خبرنگاران عرب که از او میپرسد:«تو یک رزمندهای یا یک شهید
زنده؟»میگوید: «من رزمندهای هستم با چندین تن افکار منفجر شونده در
اعماق وجودم.هر روز با این«افکار»خودم را به قصرهای ستمکاران میکوبم تا
خودم و آنها را یکجا منفجر کنم.اما ممکن است که روزی از تکرار این عمل
خسته شوم-روزی که بیفایده بودن آن بر من ثابت شود-و در آن روز بعید نیست
که آخرین شعرم را با یک کامیون مواد منفجره بسرایم. 3 »و جلد دوم لافتات
را به شرح زیر برای یکی از دوستانش امضا میکند:«اینها پلاکاردهای دیگری
است در تظاهرات دائمی من، و برایم اهمیت ندارد که بعد از این پلاکاردها
زندگی کنم.آنچه برای من مهم است این است که این پلاکاردها، بعد از من به
حیات خود ادامه دهند. 4 »
شکل و سبک اشعار مطر
احمد
مطر شاعری نوپرداز است و شکل شعر او به تعبیری ملموس برای خواننده
ایرانی، شکلی نیمایی است. بدین معنی که احمد مطر قید«متساوی المصراع»بودن
را در شعر به رسمیت نمیشناسد اما جانب وزنهای عروضی و همچنین استفاده
بجا از قافیه را، سخت نگاه میدارد:«... برداشت من از«آزادی»در«شعر آزاد»،
آزادی برای کاستن بعضی از افاعیل عروضی است، آنجا که این افاعیل به گونه
حشو، دست و پاگیر میشوند، و همچنین آزادی برای افزودن بعضی از افاعیل و
خارج شدن از حیطه افاعیل مساوی، آنجایی که احساس کنم شعرم بدون این افاعیل
اضافی، دچار کمبود و اختلال خواهد شد.»
برگرفتە از وبلاگ:
http://reza1364.blogfa.com/