سرگروه عربی متوسطه شهرستان بوکان

قواعد، تست، نمونه سوال، نرم افزار مربوط به عربی

سرگروه عربی متوسطه شهرستان بوکان

قواعد، تست، نمونه سوال، نرم افزار مربوط به عربی

ناجی علی

ناجی علی



نویسنده: کاوه شجاعی


برداشت اول 

به مناسبت بیستمین سالگرد ترور ناجی علی؛ ... و حنظله هنوز 10 ساله است !


    20 سال پیش در چنین روزهایی ناجی علی، بزرگ ترین کاریکاتوریست سیاسی جهان عرب در خیابانی در لندن ترور شد. دو مرد 25 تا 30 ساله سبزه رو به او نزدیک شدند و یکی از آنها به شقیقه راستش شلیک کرد. ناجی علی یک ماه آخر زندگی اش را در کما به سر برد.
    
    
    ناجی علی را با شخصیت کارتونی اش <حنظله> می شناسند؛ کودکی که در اردوگاه های آوارگان فلسطینی زندگی می کند و 10 ساله بود. او تمامی این سال ها 10 ساله باقی مانده است.
    
    
    ناجی علی در سال 1938 در فلسطین متولد شد و از 10 سالگی - هنگام تشکیل اسرائیل - تا آخر عمرش یک آواره ماند.
    
    
    ناجی علی با کاریکاتورهایش مخالفت سرسختانه خود را با اسرائیل و البته اعراب سازشکار نشان می داد و به همین خاطر نمی توانست در هیچ کشوری در خاورمیانه زندگی کند. سخنگوی روزنامه القبس چاپ کویت یک بار گفت که ناجی علی در طول فعالیتش در این روزنامه بیش از 100 نامه تهدید به مرگ دریافت کرده بود. او با هر گونه معامله بر سر حقوق تاریخی فلسطینیان به شدت مخالف بود.
    
    
    حنظله اولین بار در سال 1969 در روزنامه ای کویتی نمایان شد اما در 1973 برای همیشه پشتش را به جهان عرب کرد. دست های حنظله از پشت به هم حلقه شده بود، اگر چه او گاهی اوقات هم سنگ در دست می گرفت. پشت کردن حنظله به بینندگان به معنای مخالفت ناجی علی با هرگونه <راه حل خارجی> در مورد فلسطین تعبیر شده است.
    
    
    علی یک بار گفت: حنظله همیشه یک جوجه تیغی بی کفش خواهد ماند. تنها وقتی که او به فلسطین بازگردد می تواند بزرگ تر شود و 10 سالگی را پشت سر بگذارد.
    
    
    هیچگاه معلوم نشد چه کسی مسوول قتل ناجی علی بود. یک دانشجوی عرب در این رابطه مورد بازجویی قرار گرفت و در خانه اش چندین قبضه اسلحه غیرقانونی یافت شد اما این تنها اتهام او بود. او فقط گفت که تل آویو از جریان نقشه ترور علی اطلاع کامل داشته است ولی موساد در این مورد اطلاعات اضافی به سازمان های اطلاعاتی انگلیسی نداد و به همین خاطر دو دیپلمات اسرائیلی از انگلیس اخراج شدند. مارگارت تاچر نخست وزیر وقت انگلیس هم دستور تعطیلی مقر موساد در کنزینگتون را صادر کرد.
    
    
    بعدا بی بی سی مدعی شد که ترور علی بخشی از طرح سازمان فتح برای خاموش کردن مخالفان بوده است. به گفته یکی از نزدیکان این کاریکاتوریست، چند هفته قبل از ترور علی، یک مقام بلندپایه فتح به او تلفن زده و گفته بود: <روش خود را تغییر بده! چیزی علیه مردمان درستکار نگو وگرنه مجبور می شویم خودمان این کار را بکنیم.> در 24 ژوئن علی بی تفاوت به تهدیدات، کاریکاتوری از عرفات کشید. با این حال فتح هم اعلام کرد ترور علی را سازمان های اطلاعاتی کشورهای عرب سازماندهی کرده بودند.
    
    
    ناجی علی در 29 آگوست 1987، یک ماه بعد از ترور، درگذشت و برخلاف وصیتش در لندن دفن شد.
    
    
    ناجی علی یک بار گفته بود: <حنظله را به این خاطر خلق نکردم که بعد از من زندگی کند و نماد من شود.> اما ناجی علی کشته شد و حنظله باقی ماند و حالاتصاویر حنظله روی دیوار حائل در کرانه غربی نقش می بندد، اگر چه کاریکاتوریست زنده نباشد اما تا فلسطینیان تبعیدی و فلسطینیان مایوس وجود دارند، حنظله خواهد ماند؛ حتی اگر بعد از سال ها، هنوز 10 ساله باشد.

احمد مطر

احمد مطر


احمد مطر (متولد: ۱۹۵۶ روستای التنومه اطراف شهر بصره عراق) از شاعران مشهور عراقی است و به خاطر شعرهای بسیار گزنده و طنز آمیز خویش در مورد سران عرب، مشهور می‌باشد.

محل زندگی لندن از سال ۱۹۸۶

در بحبوحه کسادی بازار شعر در جهان عرب و در دهمین نمایشگاه کتاب کویت که در اواخر سال 1984 برگزار گردید، کتابی کوچک، آفریننده یک شگفتی بزرگ شد.نام این کتاب لافتات و شاعر آن، احمد مطر شاعر جوان و خانه به دوش عراقی بود.در این نمایشگاه بیش از دو هزار نسخه از کتاب لافتات به فروش رفت و این رقم در جهان عرب، یک رقم بی‏سابقه است.رقمی که حتی کتابهای نزار قبانی-که به تعبیری شاعر پرخواننده‏ترین اشعار عرب است-نتوانسته در یک نمایشگاه به آن دست بیابد.

این رکود بی‏سابقه، برای ناشر، سود سرشار، برای خواننده عرب شگفتی و اعجاب و برای شخص شاعر، تبعید از کویت را به همراه داشت.

لافتات( پلاکاردها)مجموعه اشعار کوتاهی است که شاعر، آنها را قبلا به صورت روزانه در روزنامه کویتی «القبس»به چاپ رسانده بود.چند سال بعد، این کتاب در لندن به چاپ دوم رسید و به فاصله‏ای اندک، جلد دوم آن نیز منتشر گردید.اکنون نام احمد مطر به یمن این دو مجموعه پلاکارد در تمامی محافل ادبی عرب بر سر زبان اهل فن افتاده و او را به عنوان یک شاعر سیاسی درجه اول در سطح ممالک عربی زبان به شعر دوستان، شناسانده است.

و ما، در این مقام، پیش از آنکه وارد مرحله تورق جلد اول و دوم لافتات بشویم، اشاره‏ای به وجه تسمیه این اشعار به پلاکاردها را، خالی از فایده نمی‏دانیم.براستی چرا احمد مطر این نام را برای شعرهای خود برگزیده است؟بی‏شک از نظرگاه ظاهری، کوتاه بودن این اشعار و کوتاه بودن مضامین پلاکاردی در جهان سیاست، مورد عنایت شاعر بوده است، اما از نظرگاه باطنی، وجوه دیگری را نیز برای این نامگذاری می‏توان برشمرد.«شاکرالنابلسی»در کتاب خود با عنوان قرص نانی از آتش و گندم-که به بررسی آثار ده شاعر جوان و مطرح عرب و از جمله احمد مطر اختصاص دارد-در این زمینه می‏نویسد:«من شخصا این اسم را دوست دارم، اگر چه برای بعضی این اسم، بعدی سیاسی-تجاری را تداعی می‏کند.به نظر من احمد مطر به دو دلیل این نام را برای کتاب اشعار خویش برگزیده است.نخست اینکه این دیوان و محتوای آن از«الف»تا«ی»سیاسی است.پلاکارد در جهان سیاست عرب معانی مثبت و منفی فراوان دارد... و همان گونه که می‏دانیم در جهان عرب، هیچ سیاستی بدون پلاکارد، و هیچ پلاکاردی بدون سیاست نیست.و دیگر اینکه شاعر خواسته است با این«پلاکاردها»جوابی داده باشد به پلاکاردهای سیاسی عرب که هر روز با زبان و رنگ و حجم وآرایشی جدید در گوشه‏ای از سرزمین اعراب، بالامی‏رود. گویی شاعر می‏خواهد به سیاسیون عرب بگوید:این پلاکاردهای من و آن هم پلاکاردهای شما.و در این میان برخواننده است که انتخاب کند» 2

احمد مطر، خود این پلاکاردها را حاوی افکار انفجاری می‏داند.او در پاسخ یکی از خبرنگاران عرب که از او می‏پرسد:«تو یک رزمنده‏ای یا یک شهید زنده؟»می‏گوید: «من رزمنده‏ای هستم با چندین تن افکار منفجر شونده در اعماق وجودم.هر روز با این«افکار»خودم را به قصرهای ستمکاران می‏کوبم تا خودم و آنها را یکجا منفجر کنم.اما ممکن است که روزی از تکرار این عمل خسته شوم-روزی که بی‏فایده بودن آن بر من ثابت شود-و در آن روز بعید نیست که آخرین شعرم را با یک کامیون مواد منفجره بسرایم. 3 »و جلد دوم لافتات را به شرح زیر برای یکی از دوستانش امضا می‏کند:«اینها پلاکاردهای دیگری است در تظاهرات دائمی من، و برایم اهمیت ندارد که بعد از این پلاکاردها زندگی کنم.آنچه برای من مهم است این است که این پلاکاردها، بعد از من به حیات خود ادامه دهند. 4 »

شکل و سبک اشعار مطر

احمد مطر شاعری نوپرداز است و شکل شعر او به تعبیری ملموس برای خواننده ایرانی، شکلی نیمایی است. بدین معنی که احمد مطر قید«متساوی المصراع»بودن را در شعر به رسمیت نمی‏شناسد اما جانب وزن‏های عروضی و همچنین استفاده بجا از قافیه را، سخت نگاه می‏دارد:«... برداشت من از«آزادی»در«شعر آزاد»، آزادی برای کاستن بعضی از افاعیل عروضی است، آنجا که این افاعیل به گونه حشو، دست و پاگیر می‏شوند، و همچنین آزادی برای افزودن بعضی از افاعیل و خارج شدن از حیطه افاعیل مساوی، آنجایی که احساس کنم شعرم بدون این افاعیل اضافی، دچار کمبود و اختلال خواهد شد.»

برگرفتە از وبلاگ:

http://reza1364.blogfa.com/

محمود درویش

محمود درویش (زادهٔ ۱۳ مارس ۱۹۴۱ - ۹ اوت ۲۰۰۸) شاعر و نویسنده فلسطینی بود.

او بیش از سی دفتر شعر منتشر کرد و شعرهای او که بیشتر به مساله فلسطین مربوط می‌شد در بین خوانندگان عرب و غیر عرب شهرت و محبوبیت داشت. برخی از شعرهای او به فارسی ترجمه و منتشر شده است.

او مدتی عضو سازمان آزادیبخش فلسطین بود و در ۱۹۹۹ در اعتراض به پذیرش توافق‌های اسلو از این سازمان استعفا داد.

درویش از "تشکیل دولتی مستقل در کنار کشور اسرائیل" دفاع می‌کرد. او میهن‌پرستی بود که با گرایش‌های افراطی، شامل یهودی‌ستیزی، مخالف بود. به فرهنگ و ادب اسرائیل احترام می‌گذاشت. آثار او پیوسته در اسرائیل منتشر می‌شد. خود او به خوبی به زبان عبری حرف می‌زد و در میان یهودیان اسرائیل دوستان بی شمار داشت.[۱]

زندگینامه

محمود درویش در ۱۳ مارس ۱۹۴۱ در روستای البروه در شرق شهر عکا در فلسطین به دنیا آمد[۲]. وی سال‌های زیادی از عمرش را در قاهره، بیروت، تونس و پاریس به تبعید گذراند[۳].



محمود درویش در اوت ۲۰۰۸ در پی عمل جراحی قلب در تگزاس آمریکا در گذشت.

آثار

از سایت ویکی پدیای فارسی

سمیح القاسم

سمیح القاسم

سمیح‌القاسم در سال ۱۹۳۹ از خانواده‌ای دروزی در شهر زرقاء اردن به دنیا آمد. در شهرهای رامه و ناصره به تحصیل پرداخت و تاکنون در فلسطین زندگی کرده است. سمیح شاعری بسیارگو به شمار می‌آید به‌طوری که در سی سالگی شش مجموعه شعر منتشر کرده بود. نام او با نام محمود درویش پیوند خورده است و این دو دوستانی یگانه به شمار می‌‎آیند. زمانی که درویش از فلسطین خارج گردید، رابطه‌ی سمیح با او به تیرگی گرایید و مشاجره‌ی آنها به مطبوعات جهان عرب کشیده شد. این دو علیه یکدیگر نامه‌های مفصلی نوشتند که اکنون به صورت کتابی مستقل منتشر شده است. منتقدان برای این نامه‌ها ارزش ادبی و تاریخی فراوانی قائل هستند. سمیح مدت‌ها رئیس اتحادیه نویسندگان عرب در فلسطین بوده و در حال حاضر به فعالیت‌های ادبی و سیاسی مشغول است. او علاوه بر شعر، چند رمان و مقالات ادبی فراوانی نوشته است. نخستین کتاب شعر او با عنوان کاروان‌های خورشید در سال ۱۹۵۸ منتشر شد. نام برخی از کتاب‌های شعر او بدین قرار است: آواز کوچه‌ها، خونم بر کف دستم است، دود آتشفشان‌ها، سقوط نقاب‌ها، مرگ بزرگ، مرثیه‌های سمیح‌القاسم، تو را دوست دارم آن‌گونه که مرگ می‌پسندد، عنصر نامطلوب. آخرین کتاب شعر او هفت کتاب نام دارد.

 (از کتاب «باد خانه‌ی من است، گنجشک بهانه»، تألیف و ترجمه موسی بیدج، نشر قصیده‌سرا)

برگرفتە از سایت

http://www.ayat.ir/

دانلود دیوان سمیح القاسم