نرم افزار جستجوی پیشرفته در قرآن کریم
SamaQuranSe
برگفتە از سایت http://samavi2020.blogfa.com/
بعضی از امکانات نرم افزار به شرح ذیل است ؛
1- امکان مشاهده سوره ها و آیه ها
2- امکان مشاهده خطبه ها ، نامه ها و حکمت های نهج البلاغه
3- امکان جستجو به 3 روش متفاوت
4 - امکان حذف آیات یا فرمایشاتی که اشتباها جستجو می شوند ، برای مثال ؛ ممکن است پژوهنده در ترجمه آیات قرآن کریم بدنبال کلمه جن باشد ولی ترجمه آیاتی که حاوی کلمه جنگ نیز باشند جستجو می شوند .
5 - امکان ذخیره آیاتی که جستجو شده اند در یک فایل Text که بنوبه خود وقت کاربر را برای کپی یک یک آیات جستجو شده تلف نمی نماید .
در پایان باتوجه باینکه هدف ارایه نرم افزار بهتر برای پژو هش شما می باشد از نظرات شما سپاس گذارم .
از یک دیکشنری عربی چه انتظاری دارید ؟
برگرفتە از سایت http://samavi2020.blogfa.com/
بیش از 65 هزار لغت تخصصی براساس حروف مرتب شده اند .
ترجمه لغات از عربی به فارسی و برعکس آن .
پیمایش سریع بانک اطلاعاتی .
جستجوی خودکار کلمه .
جستجودر کلمات ترکیبی ( قابلیتی که در نرم افزارهای مشابه وجودندارد )
ذخیره نتایج جستجو در لغات ترکیبی .
نما و طراحی دلپذیر .
همیشه در دسترس با قرار دادن دو دکمه بالا نشین و پایین نشین در صفحه دسکتاپ و کوچک نمودن پنجره .
از همه مهمتر رایگان بودن .
اساتید ، دانشمندان ، دانشجویان و دانش آموزان گرامی دانلود ابن نرم افزار را از دست ندهید .
امیدوارم تلاش برای ساخت این برنامه برای شما عزیزان مفید واقع شود .
نزار قبّانى
گزیده گوییهایی از جبران خلیل جبران دربارهی عشق
منبع sadsaltanhai.blogspot.com
پیشگفتاری از اوشو دربارهی خلیل جبران
نام جبران خلیل
جبران کافی است تا همچون شراب ناب، وجد و حال بیاورد و شور و سرمستی ایجاد
کند. من نام دیگری را نمیشناسم که چنین تاثیری داشته باشد و با نام او در این
زمینه برابری کند. صرف شنیدن نام او زنگی را در دلهای ما به صدا در میآورد که
طنین آن از جنس صداهای زمینی نیست. خلیل جبران موسیقی ناب است، رازی است که فقط
گاه گاهی شعر میتواند به قلمرو آن نزدیک شود، اما فقط گاهی و نه همیشه.
جبران
خلیل جبران دوست داشتنیترین روح این زمین زیباست. قرنها گذشته
است، آدمهای بزرگی آمده و رفتهاند، اما جبران خلیل جبران هنوز یکه است. من گمان
نمیکنم که در آیندهی نزدیک هم کسی هم ارز او پا به عرصهی وجود بگذارد؛ کسی که
ژرفای بینش او را داشته باشد و بتواند همچون او به قلمرو ناشناختهها پا
بگذارد.
او کاری غیر ممکن را به انجام رسانده است. او توانسته است رایحهای از
آن سو را برای مشام جان ما به ارمغان بیاورد. او زبان وجدان ما را ارتقا بخشیده
است. گویی همهی عارفان دنیا و همهی شاعران دنیا و همهی روحهای آفرینندهی دنیا،
در وجود او یک جا گرد آمدهاند. گرچه او در امر تسخیر دلهای مردم توفیقی عظیم
حاصل کرده، اما همانطور که خود اشاره کرده است، به تمامی حقیقت نایل نشده است و
بدیهی است که نمیتوان به تمامی حقیقت نایل شد. او میگوید بارقهای از حقیقت بر
آیینهی دلش تابیده است. فقط بارقهای. اما درک بارقهای از حقیقت نیز، به معنای در
راه بودن است، در راهی که رو به سوی تمامی حقیقت دارد، راهی که در امتداد مطلق و
هر آن چیزی است که جهانی است.
سە شاعر تاثیرگذار عرب
شاعرانی که نمیمیرند
به بهانه استقبال مخاطبان از کتابهای شاعران
عرب
زبان عربی یک ویژگی بسیار منحصر به فرد دارد. در این زبان
کمترین واژهها میتوانند مفاهیم بسیاری را بسازند. بسیاری از اوقات فاعل و مفعول
در یک فعل جمله میشوند و یک کلمه میتواند یک جمله کامل باشد. این ویژگی سبب
میشود که شاعران عرب در نهایت ایجاز بتوانند شعر بگویند و کمتر از جملات بلند و کش
دار در شعر استفاده کنند. اشعار عربی به لطف دوستان متخصص و اهل ذوق، ترجمههای
خوبی شدهاند و مخاطبان ایرانی با این اشعار به خوبی ارتباط برقرار میکنند. در این
مجال، نگاهی مختصر به سه شاعر تاثیرگذار معاصر
عرب.
الجبانة
الکاتب: ناصر وحیدی
ترجمها الى العربیة: محمدامین شاصنم
(الى صدیقی محمد رستمزاده الذی علّمنی لغة الالوان)
_________________________
قال لی: اسمر! فإذن هی و لا ایّة بنتٍ.
رجعتُ مرةً اُخرى عند قبر ابی و رأیتُ هناک کژال لابسةً فستاناً بسیطاً اسود تماماً، و هی مُکبّة على قبر باکیةً راثیةً، ربتّ على کتفها بهدوء و اَبعدتُها عن القبر، کانتْ قد جرتْ على خدّیها دموعٌ منسجمةٌ غزارٌ، کنتُ اُحِسّ بأحزانٍ کثیرةٍ فی منظرها. مَشینا نحو البیت و فی مدّ الطریق کنتُ اُواسیها لمُصابها فقلتُ: کژال! إنّک الآن فی عنفوان الشباب، فیکِ الجمال و البهجة و کثیرٌ من الرجال یشتاقون أن یخطبوک... اُنظُری! لمّا تتزوّج أیة من أترابنا... عندما رجع اخی بعد هذه السنین الطویلة من الغربة، لم یسألنا فی هذه المدینة الکبیرة إلا عنک... کژال! إنّی اعرف أنک ستتزوّجین... و على حُسن ظنّک لیس لکِ طفل یشغل بالکِ....
اجابتنی کژال غاضبةً: إنّی لمّا انزعْ لباس العزاء و لم یمضِ على موت زوجی غیرُ اسبوعٍ واحدٍ؛ اضافةً الى هذه الامور، انّی اقسمتُ له بألّا یحتضننی بعده الاّ القبر... ارجوکِ أن لن تتکلمی فی هذا الموضوع... أنا افکّر فی جلال لیلاً و نهاراً و أراه فی منامی کلّ لیلة...
فی خمیس آخر رأیت کژال على قبر جلال باکیةً و هی قد ارتدت فستاناً اسودَ فیه وُرَیداتٌ صفراءُ. ربتُّ على کتفها و اتّجهنا نحو البیت فسبقتنی کژال بکلامها: رجاءً لاتتکلّمی فی موضوع الاسبوع الماضی، لأنّی لااقدر على تحمّل هذه الامور... اسمر! هذا الاسبوع رأیتُ جلالَ فی المنام ثلاثَ لیالٍ فقط.
فی خمیس آخر رأیت کژال على قبر زوجها باکیة و هی قد لبستْ فستاناً اسود منقوشاً بوُریداتٍ خضراءِ. ربتُّ على کتفها و رجعنا الى البیت. قالت کژال: هذا الاسبوع رأیت جلال فی المنام البارحةَ فقط.
فی صباح الجمعة الآتیة عثر الناسُ على جثة کژال و هی مکبّةٌ على قبر جلال، لابسة فستاناً اسود فیه وریدات حمراء و کانت دموعُ عینیها قد بلّلت تراب القبر.
فی خمیس آخر ذهبنا ـ أنا و اخی و زوجه ـ الى الجبانة و رأینا قبراً جدیداً جنب قبرَیْ أبی و جلال و کان قد کُتِبَ على صُوَّتِهِ: «إن هذه المرأة لم تتحمّل کارثة موت زوجها لأکثر من اربعة اسابیع و قد لقیت حتفها على قبر زوجها»
نویسنده: احمد اسماعیل اسماعیل
ترجمه از عربی: محمدامین شاصنم
بیرم له شتێک دهکردهوه که له پڕ ژنهکهم گوڕاندی به سهرما:
ـ قوڕ به سهری داماو! ههتا کهی خهو به جوانییهوه دهبینی؟ ده دهس ههڵگره!
گوتم: بیر له نیشتمانی جوانم دهکهمهوه!
گوتی: ئهوهنده ئهوهت گوت ئیدی لێی بێزار بووم!
تووڕه بووم: ههر دهیڵێمهوه ههتا له جیهانی ڕاستهقینهدا بیبینم!
به گاڵته و ناهومێدییهوه وهڵامی داوه: قهتی نابینی!
ـ ڕهنگه وابێ، بهڵام کوڕهکهم دهیبینێ، ئهمهش بۆ من بهسه!
دایکه پیرهکهم دهستێکی له یهک دا و به پێکهنینێکی پڕ له دڵۆڤانییهوه گوتی:
ـ سوبحانهڵڵا! باوکیشت ههر ئهم قسهی بۆ من دووپات دهکردهوه.
لهم قسهیه ناڕهحهت بووم، بهڵام هیچم نهگوت. لهو ڕۆژهوه ترسێک کهوته دڵم: بڵێی ڕۆژێک کوڕهکهشم ههر وا به ژنهکهی بڵێ؟ کوڕی کوڕهکهشم ههر ئهمه به خێزانی بڵێ و ئهم میراته بۆ زهمانێکی دوور و درێژ له بنهماڵهکهمدا بمێنێتهوه؟!!